پدیدارشناسی زیستجهان کودکی در تلویزیون ج.ا.ا و مطالعه نسبت اقتضائات تربیتی آن با تربیت مطلوب
پایگاه خبری رب: مجتبا موحدی، دانشجوی رشته تاریخ و فلسفه آموزشوپرورش دانشگاه تربیت مدرس از پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان «پدیدارشناسی زیستجهان کودکی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران و مطالعه نسبت اقتضائات تربیتی آن با تربیت مطلوب در نظام تربیت رسمی و عمومی» دفاع میکند.
این پایاننامه که با راهنمایی حجتالاسلام دکتر علیرضا صادقزادهقمصری و مشاورت دکتر محمدجواد صافیاناصفهانی نوشته شده است، در روز سهشنبه 23 تیرماه 1394، ساعت 11 با داوری دکتر سیدمهدی سجادی به عنوان داور داخلی و دکتر خسرو باقری بهعنوان داوران خارج از گروه ارزیابی میشود. گفتنی است این جلسه دفاع در دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ علوم انسانی، سالن دکتر شکوئی برپا خواهد شد.
موحدی در چکیدهای که برای این پایاننامه تدوین کرده است، اشاره میکند:
صحبت از زیستجهان کودکی در تلویزیون صحبت از فهم جهانِ رسانهای است که کودکان امروزه خود را در آن درافتاده مییابند که این درافتادگی حاکی از انفعال ایشان نسبت به تلویزیون است. بدان معنا که تعیین مختصات این جهان در اختیار ایشان نیست؛ هیچ نقشی در تحدید و تعیین آن نداشتهاند و از همه مهمتر در ورود به آنهم هیچ نقشی نداشتهاند. تبعات تربیتی چنین درافتادگیای، چنان هویتی برای کودک رقم میزند که فهم آن برای نظام تربیت رسمی و عمومی که محور اصلی تربیت مطلوب را توجه به «هویت» انسان و تکوین و تعالی پیوستهی آن میداند، حائز کمال اهمیت است.
از لحاظ روششناسی، در این پژوهش، «زیستجهان کودکی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران» بهمثابه «پدیدار» مورد تأمل پدیدارشناسانه قرار میگیرد. قدر مشترک پدیدارشناسی استعلایی هوسرل و پدیدارشناسی شالودهای آلفرد شوتز با ایجاد فرصت ظهور برای این زیست جهان، از چگونه بودنِ آن خبر میدهند. از طرف دیگر، پدیدارشناسی اگزیستانسیالیست هیدگر با پرسش از ذات و ماهیت عالم تلویزیون به جنبههای وجودی این عالم توجه میکند تا با آگاه کردن ما از ظرفیتها و محدودیتهای این عالم، انتظارات ما را از این عالم، معقول و منطقی گرداند. ازآنجاکه در واکاوی مختصات زیست جهان کودکی در تلویزیون ج.ا.ا به «هویتهای همزمان» توجه شده، تجربههای زیسته در این زیست جهان در چهار شاکلهی انسانی و جهانی، دینی و مذهبی، ملی (ایرانی) و جنسی/جنسیتی موردمطالعه قرار گرفتهاند.
در نهایت، تطبیق این تجربهها با روشها و اصول تربیتی برآمده از تعریف «تربیت مطلوب» در نظام تربیت رسمی و عمومی، توانسته تصویری از ماهیت تربیت در فضای رسانه ملی ارائه کند. نتایج نشان میدهد که اقتضائات تربیتی زیست جهان کودکی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، شبه تمهیدی است که در بسیاری از موارد رنگ ضدتمهید به خود میگیرد. شبه تمهیدی است که درعینحال که میخواهد رویکردی تمهیدی بهمنظور آمادهسازی کودک برای دوران تربیت داشته باشد ولی عملاً در بسیاری از موارد روند رشد شناختی و عاطفی کودک را با مختل مواجه میسازد. ازاینرو در فضای تربیت رسانهای تلویزیون ج.ا.ا بایستی از «هویت رسانهای» بهجای هویتهای چهارگانه (هویت انسانی و جهانی، هویت دینی، هویت ملی، هویت جنسی) سخن راند. هویتی که با تأکید بر جنبههای بیرونی خود، تلقی بازتابی بودن از خود ارائه میدهد. تلویزیون با رویکرد غیر جدیای که به تربیت دارد، فرصت زمینهسازی برای ایجاد عقلانیت و عاملیّت در کودک را از بین میبرد. تلویزیون با تلقیای که از تربیت و کودکی دارد، از کودکی معنازدایی میکند. تلویزیون، کودکی را مصرف میکند.