هشتمین شمارۀ «پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت» با هفت مقاله علمی پژوهشی نشر یافت
پایگاه خبری رب: به گزارش خبرگزاری مهر، هشتمین شماره مجله پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت به کوشش دانشگاه فردوسی مشهد منتشر و متن کامل هفت مقاله علمی پژوهشی این شماره، در تارنمای رسمی نشریه بارگذاری شد.
صاحبامتیاز این نشریه «معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد» و مدیرمسئول و سردبیر آن دکتر بختیار شعبانیورکی است.
این مجله انشعابی از مجله «مطالعات تربیتی و روانشناسی» است که نخستین شماره آن در تابستان سال 1378 منتشرشده و متعاقب سیاست تخصصیشدن مجلات کمسیون نشریات علمی کشور در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با هویت تازه منتشر میشود. این اقدام زمینهای را فراهم کرد تا فقدان مجلهای در قلمرو مباحث نظری در تعلیم و تربیت بهنسبت پر شود.
هدف مجله انعکاس سنتهای فلسفی، روانشناختی و جامعهشناختی است که در پیوند با مباحث بنیادی تعلیم و تربیت، خطمشی و فعالیتهای تربیتی جاری و ابعاد معرفتشناختی، اخلاقی و زیباییشناختی آنها مطرح میشوند.
بنابراین این مجله بر مسائل مفهومی، نظری، فلسفی و مسائل مرتبط با خطمشی و عمل تربیتی تمرکز دارد و زمینهای را برای تبادل اندیشه و همکاری میان فیلسوفان تربیتی، روانشناسان تربیتی و جامعهشناسان تربیتی فراهم میکند و میتواند ضمن انعکاس استانداردهای علمی، برای طیف وسیعی از خوانندگان قابلاستفاده باشد.
در شماره دوم سال چهارم «پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت» هفت مقاله با عناوینی همچون اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس، از پرسشهای متخیلانه تا آفرینشهای خلاقانه، واکاوی جایگاه مفهوم بازی در هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالتهای آن برای حصول آگاهی/ فهم، نقد و توسعه دلالتهای تربیتی در- جهان- هستن ازنظر هایدگر، نئولیبرالیسم و تجاریسازی تربیت: چالشی فرا روی تربیت اخلاقی، فلسفه برای کودکان: رویکردهای تربیت دینی به آموزش تفکر، الگوی رشد یکپارچه در تعلیم و تربیت افراد آسیبدیده شنوایی نشر یافته است.
علاقهمندان میتوانند جهت دریافت و مطالعه مقالات این شماره، به این پیوند مراجعه نمایند. در ادامه، معرفی یکبهیک مقالات این شماره را از نظر میگذرانید:
اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس
آزاد محمدی، خسرو باقری نوعپرست و فاطمه زیباکلام
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی گفتوگو ازنظر هابرماس و تعیین اصول و روشهای تربیت اجتماعی متناظر با این مبانی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی پیشرونده بهره گرفته شد. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و تشریح و توضیح نظریه انتقادی و تحلیل نظریه کنش ارتباطی هابرماس یازده اصل تربیتی و سیزده روش تربیتی به دست آمد که تمامی آنها بر ضرورت بازسازی مفهوم یادگیری، مدیریت کلاس و مدرسه، نقش معلم و دانشآموز، چگونگی استفاده از مطالب و محتوای درسی، نحوه ارزشیابی تأکید میکنند. بدین ترتیب، برخی دلالتهای مهم برای تربیت اجتماعی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در این عرصه نقشآفرینی میکنند، استخراج شدند.
از پرسشهای متخیلانه تا آفرینشهای خلاقانه
نامدار ابراهیمی و محمود مهرمحمدی
هدف اصلی این پژوهش، تبیین و تشریح دو رویکرد تربیتی پرسشمحور و پاسخمحور و پیامدهای این دو رویکرد بر رفتارهای متخیلانه و خلاقانه کودکان میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی– تحلیلی بهره گرفته شد. در این راستا، روابط میان پرسشگری، تخیل و خلاقیت مورد تحلیل قرارگرفته و نقش رویکردهای تربیتی مختلف در تقویت یا تضعیف این ویژگیها تبیین شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که چگونه رویکردهای تربیتی متفاوت میتوانند فرصت و زمینه آفرینندگی را فراهم کرده یا از بین ببرند. بر این اساس استدلال شد که یک محیط تربیتی پاسخمحور قدرت تخیل دانشآموزان را خشکانده و خلاقیت آنها را زایل میسازد. اگر نظامهای تربیتی علاقهمند به تقویت آفرینندگی دانش آموزان هستند، باید فرصت پرسشگری را برای دانشآموزان فراهم نمایند و آنها را برای پرسیدن پرسشهای متخیلانه تشویق و تحریک کنند. در واقع، خلاقیت در یک فضای پرسشگرانه شکوفا میشود نه در محیطی که تأکید بر پاسخهای مشخص، مهمترین ویژگی آن است؛ بنابراین، نظام آموزشوپرورش باید تخیل و پرسشگری را بهعنوان دو ویژگی مهم تفکر انسان که اندیشیدن به امکانهای جدید و راهحلهای بدیع را میسر ساخته و خلاقیت را امکانپذیر میسازد، ارج گذاشته و مورد تأکید قرار دهد.
واکاوی جایگاه مفهوم «بازی» در هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالتهای آن برای حصول آگاهی/ فهم
مظهر بابایی، یحیی قائدی، سعید ضرغامیهمراه و امیر نصری
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل مفهوم «بازی» در هرمنوتیک فلسفی گادامر و نشان دادن دلالتهای آن برای حصول فرایند آگاهی/فهم، در تربیت میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهشهای توصیفی و تحلیل مفهومی، از رویکردهای پژوهش کیفی استفاده شد. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از نظریه بازی گادامر و بهتبع آن گفتوگو به معنای خاص و گادامری آن، یعنی گفتوگو از خلال بازی دیالوگ بیغرضانه، برای تسهیل امر یادگیری در میان یادگیرندگان، یکی از راههای مناسب تعلیم محسوب میشود که آنهم بهنوبه خود گامی استوار در راه رسیدن به اهداف تربیت واقعی است که در نتیجه همان دستیابی به آگاهی بیشتر یادگیرنده از طریق فهم، معنا دهی، ترجمه و تفسیر متن و بالاخره حصول تربیت است.
نقد و توسعه دلالتهای تربیتی در- جهان- هستن ازنظر هایدگر
رزیتا ابوترابی، طاهره جاویدی کلاتهجعفرآبادی، بختیار شعبانی ورکی و جهانگیر مسعودی
هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی دلالتهای تربیتی در- جهان- هستن از دیدگاه هایدگر میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش فلسفی بهره گرفته شد. بدین ترتیب، نخست به در- هستن و جهانیت جهان از منظر هایدگر پرداخته شد، سپس ابزار و نحوه دسترسی به این جهان و اشیاء و دلالتهای تربیتی آن مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، به منظور پرداختن به خودی که با در- جهان- هستن بنا میشود، مکانمندی و تاریخمندی دازاین و داسمن مورد مداقه قرار گرفت. در پایان ضمن ترسیم الگوی تعلیم و تربیت از منظر هایدگر و نقد دیدگاههای او، امکان گفتگوی دین و تفکر او بررسی شد و الگوی مینوی تعلیم و تربیت ارائه شد. در این الگو خداوند مبدأ، آفریننده و کارگردان جهان و دازاینِ تاریخمند است و خداوند به واسطه رسولان خود در برهههای زمانی مختلف، هنجارهای حاکم بر جوامع بشری را تغییر داده است. غایت تعلیم و تربیت در این دیدگاه نیز دازاین اصیلی است که رو به سوی پروردگار دارد و علاوه بر بررسی مدام افکار، اعمال و رفتارهای خویش که سبب اصلاح آنها و حرکت رو به جلوی جامعه خویش است، در برابر کارگردان صحنه نیز مسئول و پاسخگو میباشد.
نئولیبرالیسم و تجاریسازی تربیت: چالشی فرا روی تربیت اخلاقی
حمدالله محمدی و فاطمه زیباکلام
هدف اصلی این پژوهش نقد تأثیر تجاریسازی تربیت بر تربیت اخلاقی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش انتقادی بهره گرفته شد. بررسی چالشهای اصلاحات تربیتی نئولیبرال برای تربیت اخلاقی با تمرکز بر مطالعه موردی طرح «هیچ کودکی نباید عقب بماند» حاکی از آن است که افزایش رقابت و کاهش فضای مشارکتی، نگاه ابزاری به انسان، تبدیل دانش به کالایی برای سودآوری و نه فعالیتی برای حقیقتجویی، نادیده گرفتن رفاه و خیر عمومی و فردگرایی انحصارگرا ازجمله این چالشها به شمار میآیند. علاوه بر این، افزایش نهادهای غیرانتفاعی باکیفیت پایین و کمیت بالا، افزایش رقابت برای تجاری کردن دانش و نزدیکی دانشگاهها به صنعت، ضعف اخلاق پژوهشی طی سالهای اخیر از مصادیق عینی رواج فرهنگ بازاری و تجاریسازی در تعلیم و تربیت بهویژه آموزش عالی ایران میباشند.
فلسفه برای کودکان: رویکردهای تربیت دینی به آموزش تفکر
احمد اکبری
هدف اصلی این پژوهش تبیین دیدگاههای مختلف فیلسوفان مسلمان نسبت به آموزش عقلانی و فلسفی به کودکان، در راستای تربیت دینی بایسته میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا و نیز روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بنا بر یافتههای بهدستآمده، رویکرد تربیت دینی مبتنی بر عقلانیت به دو شکل همگانی و نخبهپرور از یکدیگر متمایز هستند. پارهای از آثار و اندیشههای ابنطفیل، سهروردی، اخوانالصفا، ابوریحان، مولانا، ابوعلی سینا و شهید مطهری به زبانی ساده، قابل فهم و گاهی حکایتگونه است که فهم آن برای همه امکانپذیر میباشد. این رویکرد را میتوان تربیت دینی عقلانی از نوع همگانی یا توجه فیلسوفان مسلمان به فلسفه برای همگان دانست که همپوشانی زیادی با «فلسفه برای کودکان» دارد. در مقابل، رویکرد تربیت عقلانی نخبهپرور را میتوان در آثار و اندیشههای ابنمسکویه، غزالی، خواجه نصیر و ابنخلدون یافت که بهطورکلی در گفتگوها و شیوههای آموزش فلسفی خود از مضمونهای عقلانی و انتزاعی پیچیده برای کسانی که به درجههای بالاتری از فلسفه رسیدهاند، بهره بردهاند. این گروه چون ورود کودکان را در وادی فلسفه جایز نمیدانند، برای عوام نیز چنین اجازهای را روا نمیدارند. بر این اساس، با پذیرش تربیت عقلانی همگانی و نیز با تقویت این رویکرد با استناد به میراث حکیمان مسلمان در طول تاریخ اندیشه اسلامی میتوان از موضعی استوارتر به موضوع فلسفه برای کودکان در جامعه اسلامی نگاه کرد و زمینه فلسفیدن برای همه (حتی کودکان) را از طریق آموزش فرایند فلسفیدن، طرح مسائل فلسفی به شکل داستانی و سادهسازی مضمونهای فلسفی دنبال نمود.
الگوی رشد یکپارچه در تعلیم و تربیت افراد آسیبدیده شنوایی
رحیم شالیان و سیدامیر امینیزدی
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگویی بدیل برای توانمندسازی افراد آسیبدیده شنوایی (آ.د.ش) در مواجهه با چالشها و مشکلات اجتماعی است، بهنحویکه امکان خوداتکایی در زندگی فردی و مشارکت معنادار آنان را در فرایند توسعه پایدار جوامع میسر سازد. برای این منظور، نخست پیامدهای ناشی از آسیب-شنوایی (آ.ش) با استفاده از دیدگاه صاحبنظران مورد بررسی قرار گرفت. سپس با تأکید بر بینش مبتنی بر رویکرد «تحولی، تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط (DIR)»، مواضعی برای امکان به فعلیت در آوردن ظرفیتهای افراد جامعه هدف و رفع دشواریهای آنان تحت عنوان الگوی رشد یکپارچه» هدفگیری شد. الگوی پیشنهادی با این استدلال همراه شده است که آسیب در حس شنوایی الزاماً نمیتواند محدودکننده حد رشد فرد باشد، بلکه بهعنوان نقص در یکی از مبادی ورودی اطلاعات، مسیر دستیابی به رشد را متفاوت میکند.