روششناسی دانش تربیت اسلامی بر اساس رویکرد اسلامیسازی معرفت
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ
پایگاه خبری رب: با وجود اینکه تألیفات فراوانی در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی منتشر شده ولی تلاشهای پژوهشی اندک درباره بنیانهای معرفتشناختی و روششناختی «پژوهش» در این عرصه به نقطه ضعفی در بیشتر تألیفات حوزه تعلیم و تربیت اسلامی تبدیل شده است.
مقاله پژوهشی «روششناسی دانش تربیت اسلامی بر اساس رویکرد اسلامیسازی معرفت» که در هجدهمین شماره دو فصلنامه «تربیت اسلامی» انتشار یافته، رویکرد «اسلامیسازی معرفت» را به عنوان قدیمیترین رویکرد در زمینهی نظریهپردازی علوم انسانی اسلامی تقریر و نقادی کرده است.
نویسندگان این مقاله، علی لطیفی دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و حجتالاسلام دکتر محمد داودی عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم میباشند.
در چکیده این مقاله آمده است:
«این پژوهش به بررسی رویکرد «اسلامیسازی معرفت» به عنوان قدیمیترین رویکرد در زمینهی نظریهپردازی در دانش تربیت اسلامی میپردازد. بدین منظور در نخستین گام، مقصود از اصطلاحات «اسلامیسازی معرفت»، «تربیت اسلامی» و «روششناسی» بیان گشته و سپس در ادامه، مهمترین آرای اندیشمندان این رویکرد، با تمرکز بر آرای عبدالرحمان نقیب، تربیتپژوه مسلمان مصری، در دو سطح مبانی و روششناسی ارائه میشود. در پایان نیز به مهمترین نقاط قوت و ضعف این رویکرد و میزان توفیق پیروان آن در دستیابی به اهداف خود اشاره شده است.
به نظر میرسد هرچند این رویکرد نقش بهسزایی در شکلگیری یک جریان فرهنگی اجتماعی نسبت به «ضرورت بازتولید دانش تربیت اسلامی» و تدارک ادبیات علمی در این زمینه داشته است، اما ضعف در مبانی و عمق نظری این رویکرد، از مهمترین نقاط کور آن به شمار آمده و امکان نقشآفرینی جدی در فضای علوم تربیتی معاصر را از آن سلب نموده است».
روششناسی پژوهش در تربیت اسلامی، دانش تربیت اسلامی، نظریهپردازی در تربیت اسلامی، اسلامیسازی معرفت و علم دینی واژگان کلیدی این مقاله علمی پژوهشی هستند.
نویسندگان در بخش تعریف مفاهیم اصلی پژوهش تصریح میکنند روششناسی به معنای چهارچوب روششناختی نظریههای تولیدشده میباشد و منظور از تربیت اسلامی در نگاه ایشان، هر گونه دیدگاه و معرفت تولیدشده در حوزه مطالعاتی تربیت اسلامی و مسائل وابسته به آن میباشد و معنای فرایندی فعالیتی یا فرآوردههایی که نتیجه این فرایندها و فعالیتهاست را شامل نمیشود.
این مقاله در بیان پیشینه رویکرد «اسلامیسازی معرفت» بیان میکند که طرحهای نخستین رویکرد اسلامیسازی معرفت در دهههای شصت و هفتاد میلادی توسط سیدمحمد نقیب العطاس در مالزی، اسماعیل راجی فراوقی فلسطینی مقیم آمریکا و سید حسین نصر ارائه شده است.
سپس نویسندگان به چیستی و قلمرو تربیت اسلامی پرداخته و در بخش بعدی مقاله، مهمترین مبانی نظری این رویکرد را در مواردی از قبیل الف)احصا منابع معرفت و اعتبار وحی به عنوان برجستهترین منبع ب)تبیین نسبت میان وحی و فلسفه و علم ج)نگاه پارادایمی به علم و پژوهش علمی عنوان میکند.
در ادامه چهارچوب روششناختی دانش تربیت اسلامی، بر اساس دیدگاه اندیشمندان این رویکرد در سه محور ترسیم میشود. محور اول، نسبت میان گزارههای وحیانی و یافتههای علوم تربیتی جدید است. محور دوم روشهای پژوهش در تربیت اسلامی است. طبق نظر نقیب روش پژوهش در تربیت اسلامی تکروشی نبوده و در آن مجموعهای از روشها استفاده میشود. از نظر نقیبالعطاس روشهای پژوهشی مورد استفاده در تربیت اسلامی عبارتاند از:
روش (تحلیل) اصولی، روش تحلیل فلسفی، روش تاریخی، پژوهش تطبیقی، روش تحقیق نسخ خطی، روش پژوهش تربیت جدید (روشهای تجربی، آماری، مورد پژوهی و...).
محور سومی که در روششناسی دانش تربیت اسلامی مطرح میشود، اهداف پژوهش است. به عقیده نگارندگان این مقاله، نقیب العطاس با توجه به پرداختن به موضوع اهداف پژوهش در تربیت اسلامی، جایگاه بحث از هدف کسب معرفت در روششناسی را بهدرستی تبیین نکرده است.
پس از آن لطیفی، پارسانیا و داودی نقاط قوت و ضعف رویکرد «اسلامیسازی معرفت» را بررسی کرده و به نقد آرای نظریهپردازان این رویکرد همت گماشتهاند.
تشخیص درست یکی از مهمترین دلایل رکود و ضعف مسلمانان، دمیدهشدن روح امید جهت احیای مجدد تمدن اسلامی، تاثیرپذیری ادبیات علمی تولیدشده جهان اسلام در سی سال اخیر از این رویکرد، از جمله مهمترین نقاط قوت این رویکرد شمرده شده است.
در مورد نقاط ضعف نیز باید اشاره کرد کممایگی مباحث معرفتشناختی توسط سردمداران رویکرد تربیت اسلامی و ضعف مبانی فلسفی و نظری، تفکیک بین علوم دینی و علوم دنیوی و واگذاری علوم دنیوی به بشر، دریافت سادهانگارانه از مفهوم پارادایم، رقابت پارادایمیک و کشمکشهای گفتمانی، نپرداختن به بسیاری از مبانی معرفتشناختی (همچون حقیقت علم و معرفت، ملاک صدق و اعتبار معرفت و انواع معرفت و...) و نپرداختن به مسائل بنیادی روششناختی از مهمترین نقاط ضعف این رویکرد عنوان شده است.
این مقاله در انتها به این جمعبندی میرسد که رویکرد «اسلامیسازی معرفت» در سطح ترویجی باقی مانده و هنوز در مرحله پیشاروششناختی قرار دارد. در بخش جمع بندی این مقاله نوشته شده است.
نویسندگان این اثر تصریح میکنند: ابهام و آشفتگی در بیانات و ضعف در مبانی و عمق نظری این رویکرد، از مهمترین نقاط کور آن به شمار میآید و امکان نقشآفرینی جدی در فضای علوم انسانی معاصر را از آن سلب میکند. اگر هدف پیشروان این رویکرد، صرفا به راه انداختن یک جریان فرهنگی اجتماعی در مجامع علمی مسلمانان باشد، میتوان ادعا نمود که این جریان به توفیقات قابل توجهی دست یافته است؛ اما اگر مقصود از رویکرد «اسلامیسازی معرفت» به معنایی که نزد عطاس، فاروقی، نصر و نقیب، تولید علوم انسانی و علوم تربیتی اسلامی بر مبنای یک رویکرد فکری منسجم, استوار و روشمند باشد، باید گفت حداقل در حال حاضر، به سختی میتوان از موفقیت این رویکرد سخن گفت و هنوز نمیتوان آن را رویکردی متکامل یا حتی «پارادایمی علمی» با روششناسی منضبط به شمار آورد.
علاقهمندان به دریافت متن کامل مقاله، به اینجا مراجعه فرمایند.
۹۳/۱۱/۱۱